آنها فقط برای کاستن از آرای روحانی نمیآیند؛ نشانهها میگوید آنها پرفشار و برای نخستینبار برای یکدورهایکردن ریاستجمهوری، با هدف حذف او میآیند؛ اما روش آنها برخلاف سال ٨٤ سلبی است نه ایجابی، زیرا چهره ندارند. با توجه به رأی مرزی روحانی در سال ٩٢، همین که به اندازه کافی از مقبولیت او بکاهند کافی است و میتوانند امیدوار شوند یک اصولگرای معمولی به جای او بنشیند؛ اما یک نفر هست که میتواند در ایجاد این فضا و شکاف به آنها کمک کند,١٠ ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری، اصولگرایان از شیوه ایجابی ناامید شدهاند و برای برندهشدن به روش سلبی روی آوردهاند.
برای همین دو تاکتیک را در پیش گرفتهاند، تخریب برنده بالقوه انتخابات آینده؛ یعنی حسن روحانی، رئیسجمهوری فعلی و فضادادن به احمدینژاد برای بهرهگیری از بدنه حامی او در لحظه موعود.
اینجاست که حتی اگر همه چراغهای سبز را هم به احمدینژاد نشان دهند؛ اما در لحظه آخر او را منصرف یا رد صلاحیت کنند، ضرری نکردهاند. حذف احمدینژاد، لزوما به حذف صد دردرصدی آرای بدنه حامی او منجر نمیشود، بلکه بخش زیادی از آن میتواند وارد سبد یک اصولگرای دیگر شود. اصولگرایی که از بعضی جهات به احمدینژاد شبیه و تا حدی حامی گفتمان شبهعدالت باشد؛ اما در اصل بهلحاظ تشکیلاتی و فردی توان رأیآوری ندارد. سایه احمدینژاد، آلترنانتیو خوبی، هم برای کاستن از آرای حسن روحانی است و هم برای داغکردن تنور انتخابات.