زمانی که صدام شهرهای ایران را موشک باران و بمباران می کرد،
تیمسار آبشناسان نامهای به صدام نوشت که خیلی خواندنی است و یکی از
افتخارات ارتش جمهوری اسلای ایران است...
«اگر جناب
صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است،
پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با
هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب افکنهای اهدایی شوروی،
محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد».
در جواب نامه، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا به تیمسار آبشناسان یک جنگ تخصصی را نشان بدهد.
سالها قبل در اسکاتلند، تیمسار آبشناسان، ژنرال عبدالحمید و گروهش را در
مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آنجا گروه او اول شد و
عراقیها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی دوباره مقابل ژنرال قادر
عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خود
او را اسیر کرد.
زنده باد یاد دلیر مردان سرزمینم ..
چند دوست دوران دانشجویی که پس از فارغ التحصیلی هر یک شغل های
مختلفی داشتند و در کار و زندگی خود نیز موفق بودند، پس از مدت ها با هم به
دانشگاه سابق شان رفتند تا با استادشان دیداری تازه کنند.
آنها مشغول صحبت شده بودند و طبق معمول بیشتر حرف هایشان هم شکایت
از زندگی بود. استادشان در حین صحبت آنها قهوه آماده می کرد. او قهوه جوش را
روی میز گذاشت و از دانشجوها خواست که برای خود قهوه بریزند.
روی میز لیوان های متفاوتی قرار داشت; شیشه ای، پلاستیکی، چینی، بلور و
لیوان های دیگر. وقتی همه دانشجوها قهوه هایشان را ریخته بودند و هر یک
لیوانی در دست داشت، استاد مثل همیشه آرام و با مهربانی گفت...
بچه ها، ببینید؛ همه شما لیوان های ظریف و زیبا را انتخاب کردید و الان فقط
لیوان های زمخت و ارزانقیمت روی میز مانده اند.
دانشجوها که از حرف های استاد شگفت زده شده بودند، ساکت بودند و استاد
حرف هایش را به این ترتیب ادامه داد: «در حقیقت، چیزی که شما واقعا می
خواستید قهوه بود و نه لیوان. اما لیوان های زیبا را انتخاب کردید و در عین حال
نگاه تان به لیوان های دیگران هم بود. زندگی هم مانند قهوه است و شغل،
حقوق و جایگاه اجتماعی ظرف آن است. این ظرف ها زندگی را تزیین می کنند
اما کیفیت آن را تغییر نخواهند داد.
البته لیوان های متفاوت در علاقه شما به نوشیدن قهوه تاثیر خواهند گذاشت، اما
اگر بیشتر توجه تان به لیوان باشد و چیزهای با ارزشی مانند کیفیت قهوه را
فراموش کنید و از بوی آن لذت نبرید، معنی واقعی نوشیدن قهوه را هم از دست
خواهید داد. پس، از حالا به بعد تلاش کنید نگاه تان را از لیوان بردارید و در حالیکه
چشم هایتان را بسته اید، از نوشیدن قهوه لذت ببرید.