گروه سیاسی مشرق، ظریف به امریکا رفت تا در خصوص روند اجرای برجام مذاکره کند. همزمان اما باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده عازم عربستان شد تا بههمراه سران شیخنشینان حاشیهی خلیج فارس، برای ایران و ایرانی شاخ و شانه بکشد. جان کری هم به نشست لابی دوم صهیونیستها در امریکا (جِی استریت) رفت تا به آنها اطمینان دهد برجام همانطور که سیف چند روز پیش گفته بود، هیچ دستاوردی برای ایرانیها نخواهد داشت. بامزهتر اما اقدام دیوان عالی امریکا است؛ وقتی که همزمان با حضور ظریف در عربستان، رأی یک دادگاه امریکایی را برای برداشت دو میلیارد دلار از اموال بلوکه شدهی کشورمان تأیید کرد؛ برای پرداخت غرامت ادعایی به خانوادهی قربانیان حملهی تروریستی به یک پایگاه امریکایی در لبنان، بیشتر از سی سال پیش! برداشتی که جابری انصاری سخنگوی ظریف آنرا از همان نیویورک «دستبُرد» آمریکاییها به اموال مردم دانست. وزیر خارجهی دولت روحانی اما برای عکس گرفتن با همتای امریکایی خود، پرچمعوضی(!) کرد.
تواتر اقدامات خصمانهی مقامات مختلف ایالات متحده ظرف همین چند روز که ظریف و رفقا در خاک این کشور به سر میبَرند، بهنحو باور نکردنی افزایش یافت. ظریف در امریکا دقیقاً چه کار میکند؟!
چرا ظریف به نیویورک رفت؟
تقریباً هیچ! اعتراف رییس کل بانک مرکزی در خاک ایالات متحده، آنقدر دردناک بود که مقامات مختلف دولت روحانی را برای ماستمالی کردن تنها دستاورد دولتشان به صرافت اندازد. از جمله شخص آقای رییس جمهور اواخر هفتهی گذشته و در میان مردم سمنان، منتقدین برجام را "بیغیرت" خطاب کرد، و برای توجیه بیخاصیت شدن آفتاب تابان دولتش، گفت: «تنها سه ماه از اجرای برجام میگذرد، اما برخی فکر میکنند 30 سال از برجام گذشته است؛ شما ببینید در این مدت چه گشایشهای فراوانی به وجود آمده است!»
مسأله اما جدیتر از این حرفها بود. تیم عملیات روانی دولت بهخوبی فهمیده بود که اثر عمیق اعترافات سیف روی افکار عمومی مردم، این بار با شلوغکاری و سخنان پوپولیستی روحانی مرتفع نمیشد. احتمالاً به همین خاطر هم ظریف روانهی امریکا شد. قرار بود آقای وزیر امور خارجه ضمن شرکت در یک اجلاس آب و هوایی در نیویورک با وزیر امور خارجهی ایالات متحده دیدار، و مثلاً پیرامون موانع اجرای برجام رایزنی کند. ظریف پیش از سفر به اشپیگل گفته بود: «ما حدود سی ماه مذاکرات فشردهای را برگزار نکردیم که حالا تنها یک سند توخالی داشته باشیم.» عبارتی که ظریف برای توصیف برجام به کار برده بود، خیلیها را به یاد سخنان سیف انداخت. سخنانی که اساسی دولتیها را به دردسر انداخت و حالا ظریف احتمالاً برای ماستمالی کردن آن به نیویورک میرفت.
ظریف در همان بدو ورود به نیویورک گفت: «این سفر فرصتی است تا از اقدامات ضدایرانی گروههای معاند و ادامه ایران هراسی، پیشگیری کنیم. مدتهاست فرصت دیدار با جان کری را نداشتیم؛ لازم بود با توجه به ضرورت پیگیری "اجرای جدی برجام" توسط امریکا، یک دیدار صورت گیرد.»
همزمان با حضور ظریف، کری به لابی صهیونیستها رفت!
ظریف در نیویورک بود؛ برای دیدار با جان کری. برای بحث در خصوص اجرای جدی برجام، برای آنکه از امریکاییها بخواهد کمتر در روند اجرای برجام کارشکنی کنند. کری اما به نشست «جِی استریت» رفت؛ یک لابی قدرتمند صهیونیستی، که اگرچه از آیپک کوچکتر است، اما مدافع برجام است. وی از حمایت قدرتمندانه و صریح جیاستریت از توافق هستهای ایران تقدیر کرد و گفت: «برجام، کماکان بهترین روش برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است.»
وزیر خارجه آمریکا سپس درباره پولهای آزادشده در نتیجهی برجام، با رد اظهارات برخی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا که آن را بین 100 تا 150 میلیارد دلار برآورد میکردند، گفت: این عدد طبق برآورد ما حدود 55 میلیارد دلار است. با این همه جان کری به صهیونیستها اطمینان داد ایران از روز اجرای توافق تا امروز تنها به حدود 3 میلیارد دلار از آن دست پیدا کرده است. سخنانی که از همه بیشتر تأیید مدعای سیف بود؛ سه میلیارد دلار یعنی تقریباً هیچ! ظریف در نیویورک بود، کری اما ترجیح داد به جمع صهیونیستها رفته و علیه مملکت ظریف سخنرانی کند.
همزمان با حضور ظریف، اوباما هم به عربستان رفت!
برجام آنطور که برخی سهلاندیشان تصور میکردند، قرار بود روابط ایران و امریکا را گل و بلبل کند. حالا گل و بلبل هم نشد، دستکم تا حدودی از تنشهای فی مابین کم کند. کم نشد که هیچ؛ اضافه هم شد! درست در کوران تنشهای سیاسی ایران و عربستان که ناشی از جهل و تعصبات قبیلهای بیابانگردان بنیسعود است، اوباما به ریاض رفت تا بی اعتنا به ظریف که در امریکا حضور داشت، در کنار متحدین عربزبانش، علیه ایران شاخ و شانه بکشد. اوباما به عربستان رفت تا نشان دهد اهمیت حضور وزیر امور خارجهی روحانی در امریکا، به اندازهی ضیافتی که ملک سلمان برایش تدارک دیده بود، نیست. اوباما به دیدار شیوخ شورای همکاری رفت، تا به آنها اثبات کند توافق اتمی کمترین تغییری در رویکردهای منطقهای دولت ایالات متحده به وجود نیاورده است. اوباما به عربستان رفت، تا به شیوخ شکمپرست همپیمانش، از جانب روحانی قول دهد که ایران به تعهدات خود طبق اسناد برجام پایبند خواهد ماند و گفت: «تهران باید حُسن نیتش را اثبات کند.»
ظریف به امریکا رفته بود اما ... اوباما به عربستان رفت!
همزمان با حضور ظریف؛ امریکا باز هم اموال ایران را غارت کرد!
دیوان عالی آمریکا روز چهارشنبه حکم داد حدود دو میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران باید به خانواده های قربانیان آمریکایی که در بمبگذاری سال 1983 در مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت کشته شدند، پرداخت شود. ظریف در نیویورک بود اما، امریکاییها پیش چشمان او اموال مردم و مملکتش را غارت کردند. آقای وزیر در نیویورک اما تنها تماشاچی ماجرا بود. با این همه جابری انصاری سخنگوی وزارت امور خارجه که همراه ظریف در ایالات متحده به سر میبُرد، با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن این اقدام، آنرا دستبرد امریکاییها به اموال ایران نامید و نوشت: «حکم دیوان عالی آمریکا عدالت و قانون را به سخره گرفته است.» این احتمالاً تمام کاری بود که ظریف و دار و دسته در خاک امریکا میتوانستند انجام دهند.
ظریف با کری "پرچمعوضی" کرد!
امریکاییها برای مهماننوازی از ظریف سنگ تمام گذاشتند! از غارت اموال مردم تا تمسخر و تحقیر ایران؛ همه و همه همزمان با حضور وزیر امور خارجهی دولت روحانی در خاک امریکا. ظریف اما با کری دیدار کرد، گفت و شنفت؛ پشت درهای بسته. دست آخر اما برای عکس یادگاری، در مقابل دوربینهای خبرنگاران، پرچمعوضی کردند! ظریف با پرچم امریکا عکس گرفت، کری با پرچم ایران! اقدامی که احتمالاً از فرط مهماننوازی امریکاییها از ظریف صورت گرفته بود.
خواب زمستانی حالت عدم فعالیت متابولیکی در جانوران و کندی درازمدت آنها در زمستان است. در این حالت درجه حرارت بدن پایین آمده و تنفس آهستهتر میشود. دلیل این حالت در جانوران، زنده ماندن در زمستان، بقاء در زمان کمبود غذا و بهرهبرداری از بافت چربی است. فصل زمستان به طور معمول برای جانورانی که در این فصل میخواهند به وسیله دورههای منقطع خواب زمستانی مشخص میشوند که توسط خصوصیات فردی درجه حرارت بدن به میزان عادی قابل برگشت است.
شاید در نگاه اول واژه ای چون متابولیک ربطی به تیتر و لید انتخابی نداشته باشد! لکن در ابتدای امر، پرداختن به موضوع خرسها چندان هم خالی از لطف نیست. خرسهایی که 9 سال پیش از آب گل آلود ماهی گرفتند و با همان غذای چرب و چیلی مدت مدیدی را در خواب زمستانی سپری نمودند. در ادامه این تجربه خواب بلند، برای آنها به مثابه خواب سگ مردان آنجلس تفسیر نشد تا جایی که خرسهای قصه ما به خوبی دانستند که ثمره این خواب طولانی، چیزی جز پایین آمدن میزان تنفس، پایین آمدن دمای بدن و از دست دادن ذخایر چربی نیست. از این رو با آمدن بهار 95، بیئرها (خرسها) ترجیح دادند تا از خواب زمستانی برخیزند. به نحوی که اولین نتیجه این برخاستن نیر خود را در تاریخ 29 فرودین ماه سال 95 و در رژه ارتش جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذاشت.
ماجرای اس 300 ها چه بود؟
در سال 2007 میلادی قراردادی به ارزش 800 میلیون دلار برای فروش 65 سامانه S-300 PMU-1 از سوی روسیه به ایران امضاء شد. موشکی که در آن زمان از بهترینهای دنیا به شمار میرفت! سامانهای که توانایی پیگیری همزمان ۱۰۰ هدف و درگیری همزمان با ۱۲ هدف دیگر را نیز داراست. زمان آمادهسازی آن حدود ۵ دقیقه و موشکهای آن از نوع انبارشوندهاست که مانند مهمات معمولی نیاز به هیچگونه نگهداری در مدت عمر مفید خود نداشته و به راحتی میتوانند از تاکتیک "بزن و در رو" استفاده کنند.
از طرفی نیز در آن دوره خون تازه ای به رگهای صنعت هسته ای تزریق شده بود که تهدیدات دشمنان را در پی داشت. از این رو وجود یک سامانه دفاعی قدرتمند برای محافظت نیروگاههای هسته ای از جنگندههایی که برای این مأموریت طراحی شده بودند ( مانند اف 15 و اف 16 های اسرائیلی)؛ به شدت حس میشد. همین شد تا ایران برای هر چه سریع تر تحویل گرفتن این سامانه، مبلغ 166 میلیون 800 هزار دلاری را به عنوان پیش پرداخت به روسها بپردازد. در این بین همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا آنکه در چهارم فروردین 1386 قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه ایران تصویب شد که طبق یکی از بندهای آن، هر گونه خرید و فروش تسلیحات سنگین با ایران ممنوع اعلام شده بود. به دنبال این اتفاق، روسها نیز بلافاصله جرزنی کرده و از اجرای روند فروش اس 300 به ایران سر باز زدند. حال آنکه پیش از صدور قطعنامه قرار داد بسته شده بود و روسها موظف به تحویل سامانه فوق بودند. ایران به استناد به همین دلیل در خواست غرامت 4 میلیارد دلاری را نمود.
روسها که خود را در بد شرایطی دیده بودند، پیشنهاد سامانههای دیگری را به کشورمان دادند.سامانههای مشابهی که هیچکدام کارآیی اس 300 را برای ایران نداشت و عملاً یک سامانه تقلبی بود که در نبرد واقعی کارآیی نداشت اما مسئولین وقت به خوبی میدانستند که قطعنامه بهانه ای بیش نیست و مشکل اصلی خود اس 300 است چرا که اگر واقعاً فروش سلاح سنگین به ایران ممنوع اعلام شده، پس چطور روسها حرف از سامانه جایگزین میزدند!؟ این ادعا زمانی روشن تر شد که روسها بعد از کشمکشهای فراوان حاضر به تحویل اس 300 شدند اما با سفر ایهود اولمرت " نخست وزیر مستعفی رژیم صهیونیستی" در سال 1387 به روسیه، پیشنهادهای وسوسه انگیز مالی آل سعود و بعده ها فشارهای سارکوزی و اوباما، بارها نظر روسیه در تحویل این سامانه دفاعی بازگشت.این روند ادامه یافت تا اینکه با رخ دادن ماجرای سوریه و حضور روسها در کنار ایران و سپس سفر پوتین به ایران و دیدار با مقام معظم رهبری، خرسها دانستند که این خواب زمستانی چیزی جز ضرر برای خودشان ندارد و از این رو تصمیم گرفتند تا در تاریخ 25 فرودین سال 95، اس 300 ها را از طریق بندر انزلی به جمهوری اسلامی ایران تحویل دهند. تحویلی که از آن، متنبه شدن ناگهانی روسها چندان استنباط نمیشود. شاید خرسها در فصل بهار، هوس ماهی جنوب کرده باشند. شاید هم چون خودمان نمونه مشابه داخلیش را تولید کردیم؛ روسها به این نتیجه رسیدند که تحویل دادن اس 300، فرصت خوبی برا ایجاد رابطه بهتر و فراموش کردن گذشته میباشد! لکن چیزی که در این میان حائز اهمیت است؛ تحویل گرفتن اس 300 بدون حتی نوشتن یک بند خط است!
روسها دستخوش تاخیرشان را پرداختند
با ورود سامانه موشکی زمین به هوای اس 300 به ایران و نمایش آن در رژه ارتش، دو نکته توجهات پژوهش کده های نظامی دنیا را به خود جلب کرد. بدین ترتیب که موسسه "”American Enterprise institute در گزارشی که در آن به اس 300 های ایران میپردازد؛ از تحویل سامانه S-300 PMU-2 خبر میدهد. این در حالی است که طبق قرارداد، ایران یک مدل پایین تر از این سامانه را سفارش داده بود. شایان ذکر است که پیام یو 2 با نوع یک آن، در حدود 105 کیلومتر تفاوت برد دارد و این خود یک مزیت بسیار مثبت برای رهگیری اهداف در فاصله دورتر میباشد. متاسفانه در این بین عده ای سعی داشتند تا با وارونه جلوه دادن مدل قرارداد و مدل دریافتی، تحویل اس 300 را یک شکست برای جمهوری اسلامی ایران تلقی نمایند. حال آنکه نمونه مدرن این سامانه تحویل گرفته شده و به راحتی میتواند بزرگترین تهدید برای جنگندههای منطقه به حساب بیاید. از طرفی نیز اگر این سامانه از رده خارج بود، هیچگاه یانکیها و صهیونیستها به چه کنم چه کنم نمیافتادند چرا که در بخشی دیگر از گزارش موسسه "”American Enterprise institute خصوصیتهای بارز این سامانه نام برده شده ودر ادامه از اینکه ایران حتی به دنبال بهتر از آن هم هست، یاد میکند. همچنین اگر این سامانه از نوع قدیمی بود؛ هیچ گاه خبرگزاری اسپوتنیک نیوز اینگونه دربارهاش نمینوشت: چهره وابستگان نظامی و خبرنگاران خارجی در حین نمایش تسلیحات دفاعی در روز ارتش ایران دیدنی بود اکثراً گرد شده بود، البته چشم بادامیها بیضی! ولی وقتی اس ۳۰۰ ها بیرون آمد به یکباره همه برق میزد. البته بعد متوجه شدیم چشمهایشان نیست که برق میزند بلکه دوربینهایشان است که برق می زند چون چشمها رفته بود پشت دوربینها.
نکته بعدی ای که شاید خیلی عجیب به نظر برسد، تحلیل جالبی است که پیج های تخصصی نظامی در شبکههای اجتماعی در این خصوص ارائه دادهاند. در این تحلیل به اتاقک کنترل و فرماندهی ای که در رژه اخیر ارتش به نمایش گذاشته شده است، اشاره میکند. این اتاقک شباهت بسیار زیادی به اتاقک فرماندهی سامانه اس 400 داشته و با استناد به نوع سقف اتاقک، پذیرش این موضوع قابل تأمل تر میشود. البته شایان ذکر است که این نوع اتاقک توانایی شبکه شدن با اس 300 را نیز دارد لکن سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا تحویل به ایران طبق استانداردهای معمول صورت نگرفته است ؟ یا اینکه آیا ایران در کنار اس 300، اس 400 هم تحویل گرفته است؟ با توجه به مطرح شدن خرید جنگنده سوخو 30، انواع موشکهای هوا به سطح، تانکتی 90 و... از روسیه، این سؤال چندان هم دور از منطق به نظر نمیرسد.
چرا ایران اس 300 را تحویل گرفت؟
در کنار تمام این اما اگر ها و شبهه پراکنی ها، عده ای نیز به گوشه دیگری از این جبهه رفته و شبهه اینکه "چرا با وجود پیشرفت ادوات نظامی، ما همان اس 300 را خریدیم؟" را مطرح میکنند. پاسخ این سؤال از چند منظر قابل بحث است. نکته اول اینست که آنموقع که ما قرارداد اس 300 را بسته بودیم؛ این سامانه بهترین بود. جمهوری اسلامی ایران نیز در همین راستا قرارداد بست و پیش پرداخت را نیز طبق قرارداد به حساب طرف روسی واریز نمود. حال سؤال اینجاست که چطور میشود قرارداد جنس معینی را کسی ببندد، بابتش پول بپردازد و در نهایت انتظار داشته باشد که طرف مقابل خارج از قرارداد به آنها جنس دیگری بدهد؟! پس قطعاً عاقلانه به نظر میرسد که گرفتن جنسی که بخشی از پولش را دادهایم، بهتر از نگرفتنش باشد.
نکته دوم آنست که این سامانه هنوز هم آنچنان از کار افتاده نیست. شاید نتواند کارایی چندانی در برابر تکنولوژی روز دنیا داشته باشد اما به خوبی میتواند جنگندههای موجود در منطقه (مانند اف 16 و اف 15 های ترکیه و عربستان) را مهار کرده و تحت کنترل داشته باشد. حال آنکه جنگنده پیشرفته رپتور آمریکا به تعداد کمتر از انگشتان یک دست در منطقه حضور دارد و شایان ذکر است که به خاطر تکنولوژی پیشرفته این هواپیما، آمریکا هیچگاه حاضر نخواهد شد که آنها را در اختیار کشورهای عربی ای بگذارد که خود از خلبانان اجاره ای استفاده میکنند کما اینکه تا کنون نیز ارتش آمریکا این کار را نکرده و اف 22 رپتور را تنها در اختیار ارتش خودش قرار داده است. پس به راحتی میتوان دریافت که با توجه به شرایط منطقه، وجود سامانه اس 300 بسیار مفید خواهد بود.
نکته بعدی نیز استفاده از رادار این سامانه در جهت رفع برخی خلعها و همچنین به کار گیری این سامانه غیر بومی در مأموریتهای مستشاری آینده است. به نحوی که تجربه سوریه نشان داد که روسها با استقرار سامانه اس 400 در سوریه، نقش بازدارندگی قابل توجهی را ایفا کردند. ایران نیز میتواند در شرایطی مشابه و با مخفی نگه داشتن تکنولوژی بومی، همین نقش را بعده ها ایفا نماید.
هوشیاری مسئولین نظامی در رسانه ای نمودن اس 300
شاید عرف نظامی در همه جای دنیا اینطور حکم کند که وقتی یک کشور صاحب سیستم دفاعی قدرتمندی میشود؛ تا مدتی آنرا مخفیانه نگاه دارد. اما چرا از همان ساعات اولیه ورود اس 300، عکس کامیونهای حامل آن در شبکههای اجتماعی پخش شد؟ با توجه به اینکه 9 سال بین ایران و روسیه بر سر تحویل اس 300 کشمکش وجود داشته است و همچنین با ساخت مدل ایرانی اس 300 و لزوم ارائه آن به جهانیان برای اثبات قدرت علمی و همچنین تولید مدلهای بالاتر در جهان، مقوله مخفی نگه داشتن اس 300 چندان جوابگو نبود. از این جهت مسئولین نظامی کشور با ویژه جلوه دادن این مبادله، ذهنهای غربیها را از موشکهای بومی (برگ برنده اصلی) دور و تهدید را به فرصت تبدیل کردند.
در این میان شاید ایراداتی هم وارد شود که به طور مثال رسانه ای شدن سامانه اس 300 ممکن است در منطقه رقابت تسلیحاتی را برای مقابله با ایران ایجاد کند! لکن همانطور که در قبل نیز اشاره شد؛ فروش تسلیحات فوق پیشرفته از جانب آمریکا به کشورهای منطقه محال به نظر میرسد. شاهد این ادعا نیز پشیمانی حاصل از فروش اف 14 به ایران توسط آمریکا در قبل از انقلاب بود.
حال با تمام این اوصاف به نظر میرسد که اس 300 تنها کاهی باشد در کنار انبوه موشکهای بومی! موشکهایی که قبل از اس 300 و به همت سردار شهید تهرانی مقدم، سالیان سال مملکت را از گزند بیگانه در امان نگاه داشت و حال با ورود موشک اس 300 به عنوان یک سامانه قدرتمند، تنها گوشه ای به قدرت موشکی ایران اضافه خواهد شد. قدرتهایی که با قاطعیت این تضمین را به ما میدهند که اگر خودمان خراب نکنیم، هیچ احدی قادر به خراب کردن نیست.
به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، تایمز اسرائیل (timesofisrael) اظهارات سید محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران، در مصاحبه با تلویزیون لبنانی المیادین را منعکس کرد.
این رسانه صهیونیستی گزارش خود را زیر عنوان "گفته می شود، بشار اسد پیشنهاد پناهندگی به ایران را رد کرده است" تنظیم و منشر کرد.
در ابتدای این نوشتار می خوانیم: ایران اعلام کرد به بشار اسد، رئیس جمهور سوریه پیشنهاد داده تا با خانواده اش به جمهوری اسلامی پناهنده شود اما این پیشنهاد توسط اسد رد شده است.
براساس این گزارش، سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران به اسد پیشنهاد داده به همراه خانواده اش به ایران بیاید و نیروهای خود را در جنگ علیه تروریست ها را از تهران رهبری کند.
به گفته آقای علوی، رئیس جمهور سوریه این پیشنهاد را نپذیرفته و گفته، خانواده من با دیگر خانواده های سوری فرقی ندارند و ما به حضور در دمشق ادامه خواهیم داد.
وزیر اطلاعات ایران در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: داعش از پایتخت غیررسمی خود در سوریه یعنی شهر رقه مشغول توطئه چینی و دسیسه علیه تهران بوده و چندین بار تلاش کرده که "تیم های تروریستی" را به ایران بفرستد.
وی افزود: اگر ایران با تروریستم در سوریه و عراق نجنگند باید این کار را در خاک خود انجام دهد. آقای علوی گفته، این وضعیت ادامه یافتن نقش آفرینی ایران در درگیری های سوریه را به عنوان یک مساله مرتبط با امنیت ملی توجیه می کند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، خبرگزاری رسمی چین «شین هوا» امروز (یکشنبه) در گزارشی از تهران تحت «عنوان انتظار ایران برای رهایی واقعی از تحریمها همراه با سرگردانی» به سخنان شهروند تهرانی به نام «سجاد خوشنام» جوان 30 ساله اشاره میکند.
این شهروند تهرانی که مشکلات معیشتی بسیاری دارد، با گلایه از وضعیت اقتصادی میگوید: «هیچ تغییری ایجاد نشده و وضعیت حتی بدتر نیز شده است. آنها ما را احمق حساب میکنند و دو سال است که میگویند صبر کنید وضعیت با رفع تحریمها بهتر خواهد شد. اما من دیگر به آنها اطمینان ندارم.»
بر اساس این گزارش، اینک 100 روز از رفع تحریمهای غرب علیه ایران میگذرد اما اندک افرادی هستند که تغییر و رفع تحریمها را حس کنند. اینک ناامیدی بین اقشار عادی ایرانیان نسبت به این که تغییر و تحول در زندگی به آهستگی صورت میگیرد، ایجاد شده است.
شین هوا در ادامه گزارش خود با اشاره به اینکه خوشنام، شهروند تهرانی تنها یک استثنا در زمینه ناامیدی از وضعیت موجود نیست به سخنان «مهدی زارعی» دیگر جوان 28 ساله فروشنده تلفن همراه میپردازد.
زارعی نیز با شکوه از وضع موجود میگوید: «بازار کساد است و پولهایمان نیز ته کشیده است. مردم اشتیاق کمی به خرید دارند. در گذشته فضای خوبی برای کار در زمینه قطعات یدکی و لوازم جانبی در بازار وجود داشت اما امروزه تاجران از واردات این گونه کالاها بیم دارند. فروش به نصف و حتی یک سوم سال قبل رسیده است. کسب و کارمان در شب سال جدید نیز تعریفی نداشت.»
به نوشته شین هوا، آمریکا و اروپا در 16 ژانویه سال جاری میلادی تحریمهای مالی و نفتی علیه ایران را به دنبال برجام رفع کردند و «حسن روحانی» ریس جمهور آنرا به عنوان «عصر طلایی در تاریخ کشورش و عرصهای برای تحول اقتصادی » نام گذاشت اما امیدها به یاس مبدل شده و انجام تراکنشهای مالی معمول تقریبا غیر ممکن است زیرا آمریکا از دهه 80 میلادی به این سو و بسیار قبلتر از بحث هستهای، تحریمهایی را به خاطر نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم علیه ایران وضع کرده بوده است. بنابراین سرمایه گذاران غربی هنوز از تجارت با ایران اکراه دارند و میترسند مبادا تحریمها را به طور سهوی نقض نمایند.
«سعید لیلاز» تحلیلگر و از مشاوران اقتصادی دولت روحانی معتقد است: «تجارت جهانی از ارتباط با ایران بیم دارد و این امر به خاطر مشکل تاریخی ایران با آمریکا است.»
در ادامه این گزارش آمده است: ایرانیان شاهدند که این مانع تراشیهای آمریکا است که به اجرای برجام لطمه میزند و این امر البته بر خشم اصولگرایان این کشور نیز میافزاید.
این چنین بود که «محمد جواد ظریف» وزیر خارجه ایران از همتای آمریکایی خود در ملاقات اخیرش درخواست کرد تا مقامهای این کشور به کشورهای دیگر این اطمینان را بدهند که بدون ترس از اتهام زنیهای آمریکا قادر به تجارت با ایران باشند. اما دوشنبه گذشته «جان کری» وزیر خارجه آمریکا افشا نمود که ایران تاکنون تنها 3 میلیارد دلار از برجام کسب کرده است که بسیار کمتر از پیش بینی ایرانیان بود.
شین هوا در بخش دیگر این گزارش آورده است: موانع اقتصادی برای دولت حسن روحانی که مهمترین دستاورد ریاست جمهوری دو سال و نیمه اش برجام و تاثیرگذاری آن برای احیای اقتصاد است، اخبار خوشایندی نیست. اصولگرایان ایران به رییس جمهور به عنوان فردی ساده لوح برابر آمریکا حمله میکنند و او را متهم به امتیاز دادن های بیش از حد نمودهاند و حتی در مورد وصل شدن مجدد ایران به «سوئیفت» ابراز تردید دارند.
مجلس ایران نیز چهارشنبه گذشته رای به قطع یارانه 24 میلیون شهروند ایرانی داد ، اقدامی که احتمال زیاد ضربهای در حمایت از دولت روحانی خواهد بود.
این خبرگزاری در بخش پایانی این گزارش با اشاره به این که ایرانیان نسلی ریشه دوانده از صبر و خوش بینی هستند، سخنان «فرشاد اسدی» استاد زبان 35 ساله یکی از آموزشگاههای زبان انگلیسی را انعکاس داد.
اسدی در گفتوگویی کوتاه به شین هوا میگوید: «ما به یقین شاهد افزایش حضور زبان آموزان در آموزشگاه نیستیم . رفع تحریمها هنوز در سطح جامع ملموس نشده است اما من هنوز خوشبین هستم. کافیست که جایگزینها را تصور کنید که تنها بازگشت تحریمها خواهند بود. بدون هیچ توافقی همراه با وخیمتر شدن اوضاع که در این حالت هیچکس پیروز نیست.»