این وبلاگ قصد دارد تا با نشر جدیدترین اخبار و اطلاعات روز جهان در مورد اسلام و فواید آن در زندگی روزمره از گذشته تا به حال و در آینده گرایش اسلام ستیزی را از ذهن مردم جهان پاک نماید .
این وبلاگ قصد دارد تا با نشر جدیدترین اخبار و اطلاعات روز جهان در مورد اسلام و فواید آن در زندگی روزمره از گذشته تا به حال و در آینده گرایش اسلام ستیزی را از ذهن مردم جهان پاک نماید .
گروه فرقان توسط طلبه جوانی به نام اکبر گودرزی که در اوج فعالیتش ۲۰ساله بود شکل گرفت.
گودرزی در سال ۵۶ از لباس طلبهگری بیرون آمد و کلاسهای تفسیر قرآن، در مناطق مختلف تهران ازجمله نازی آباد، سلسبیل، قلهک، جوادیه، خزانه برپا کرد.
گودرزی گروه فرقان را در درون همین جلسات تفسیر قرآن تأسیس و رهبری کرد و از سال۵۶ به صدور اعلامیه و بیانیه پرداخت و وارد حوزه سیاست و مبارزه شد.
البته این را باید افزود که گروه فرقان در آغاز با عنوان «گروه کهفیها» شهرت داشت و بعدها به نام فرقان شناخته شد. در جریان پیروزی انقلاب اسلامی با اسلحههایی که وی و همراهانش از پادگانهای فتح شده توسط مردم به دست آوردند از همان نخست وارد فاز نظامی شدند.
اما این بار دیگر نظام شاهنشاهی سقوط کرده بود و گروه فرقان که از حال و هوای مبارزه خارج نشده بودند و همه هویتشان به مفهوم مبارزه ختم میشد، به جنگ با نظام اسلامی جدید روی آورد.
گودرزی با داشتن شماری از جوانان که همچنان روحیات انقلابی سال ۵۵ تا ۵۷ را داشتند، آنان را بر اساس آموزههای قرآن نشئت گرفته از برداشتهای خود، به شدت بر ضد روحانیت و آنچه که آن را آخوندیسم مینامید تربیت کرده بود.
از اعضای اصلی این گروه که حدود ۵۰ تا ۶۰نفر بودند میتوان، سعید مرآت، عباس عسگری، علیرضاشاه بابابیک، حسن اقرلو، علی حاتمی، کمال یاسینی، سعید واحد، محسن سیاهپوش، حمید نیکنام، علی اسدی، بهرام تیموری، عبدالرضا رضوانی، امیر قلعه نوتاش را نام برد.
*ایدئولوژی گروه فرقان متاثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق بوده است
ایدئولوژی این گروه متأثر از ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران بود بهطوریکه معمولا بر روی جزوات خود جملاتی از این منبع را به چاپ میرساندند و خود گودرزی نیز در سیر مطالعاتی خود نیز کتابهای مجاهدین خلق را مطالعه کرده بود.
آیت الله موسوی اردبیلی معتقد است که سازمان مجاهدین خلق در ترورهای فرقان دست داشته است و در واقع گروه فرقان از نظر ایدئولوژی و استراتژی در جهتی هماهنگ با آن سازمان بوده است و عناصر نفوذی سازمان بخوبی موفق شدند از گروه سادهلوح فرقان در جهت اهداف تشکیلاتی خود بهره گیرند.
در این مورد موسوی اردبیلی میگوید:«شواهدی حکایت از رابطه سازمانی گروه فرقان با سازمان مجاهدین خلق در دست است که عبارتند از: از نظر ایدئولوژی، گروه فرقان در انتشارات خود و تحلیلهای قرآنی منتشرهاش نشان داده است که به طور دقیق در خط این سازمان حرکت میکند، همان برداشتهای مادی از مفاهیم اسلامی را که سالها و بارها از زبان اعضای سازمان شنیدهایم، در نوشتههای گروه فرقان میبینیم.
ب) از نظر استراتژی نیز گروه فرقان همان مسیری را طی میکند که سازمان مجاهدین ترسیم کرده است. در رابطه با امام خمینی هم به طور دقیق همان برداشتهای درون سازمان مجاهدین را دارد.
گروه فرقان و دیدگاههای شریعتی
گروه فرقان گاه از شریعتی و اندیشههای او طرفداری میکرد. حتی در نوشتههای خود از برخی از تعبیرات خاص شریعتی استفاده میکردند. نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به اثر تشیع علوی و تشیع صفوی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است.
همچنین تحلیلهای شریعتی درباره مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز«مذهب علیه مذهب» دقیقا در کتابچه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران، در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی، تداوم انقلاب توحیدی گروه فرقان نفوذ کرده است. در سال نامه یکم فرقان نیز به ایدئولوژیهای شریعتی اشاره شده است و به عنوان ششمین شهید ایدئولوژیک از آن یاد شده است.
در سال۱۳۵۶ یعنی سال آغاز فعالیت فرقان با درگذشت شریعتی، اولین اعلامیه از سوی این جریان نوپا انتشار یافت. آنچه در این شرایط، سبب برآشفتن فرقانیها شد، اطلاعیه مشترک مطهری و بازرگان بود که چند روز پس از انتشار، بازرگان بر اثر اصرار دوستان و با تهدید مخالفان امضایش را پس گرفت. بهدنبال صدور آن اطلاعیه، گودرزی اطلاعیهای صادر کرد و به تهدید مخالفان شریعتی و در واقع آقای مطهری پرداخت.
در این اطلاعیه با اشاره به ائتلاف ارتجاع و روشنفکران مدرن یعنی مطهری و بازرگان آمده است که «حاصل زشت این ائتلاف ناجوانمردانه، آن هم در شام غریبان شهیدان و در اجرای اهداف شوم نفاق پیشگان تاریخ بوده و به طوریکه اطلاعیهای به تاریخ۲۳/۹/۵۶ و با امضای چهرههایی همچون مطهری و بازرگان درآمد که بازتاب مقاصد پوشیده جبهه موتلفه بود و از تبادل نظر میان آنها که طبعا چیزی جزء مسخ هدف شهیدان و فرهنگ انقلابی آنها را در برنمیگیرد حکایت میکرد.» سپس با نقد برخی از عبارات آن نامه آمده است که «عوام فریبی و خیانت پیشگی عوامل مزبور از فرازی دیگر از نوشتهشان روشن میشود» در سالگرد سفر دکترشریعتی به خارج از کشور و مرگ وی، باز گروه فرقان اطلاعیهای داد و ضمن آن سخت به صادرکنندگان آن بیانه حمله کرد.
همچنین اکثر گروه در بازجویی اعتراف کرده بودند که آثار شریعتی را مطالعه کرده بودند. البته نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشتههای فرقان، تطابق جدی با نوشتههای دکتر شریعتی ندارد.
همچنین اکثر گروه در بازجویی اعتراف کرده بودند که آثار شریعتی را مطالعه کرده بودند. البته نباید پنهان کرد که گفتمان حاکم بر نوشتههای فرقان، تطابق جدی با نوشتههای دکتر شریعتی ندارد.
هم به آن دلیل که این گروه سعی میکردند تا از قرآن دستاویزی برای نگرههای انقلابی خود عرضه کنند و هم پیچ در پیچ بودن برداشتهای شگفت فرقانیها از آیات، بدون تردید، پسند شریعتی هم نمیتوانست باشد.
*هدف گروه فرقان ایجاد جامعه توحیدی بود
فرقانیها هدف خود را ایجاد جامعه بی طبقه توحیدی میدانستند و از روحانیت به عنوان ضد توحیدیترین عضو جامعه نام میبردند که خلق تحت ستم را استثمار میکند.
به منظور رسیدن به جامعه توحیدی و آگاه کردن خلق باید این عامل استعماری حذف و از بین برود تا بتوان به دستورات و احکام خدا عمل کرد و جامعه بی طبقهی توحیدی را پایهگذاری کرد.
در طول مبارزه علیه رژیم شاه، همواره به مخالفت با روحانیون انقلابی میپرداختند و از آنها تحت عنوان آخوندیسم یاد میکردند که به منظور حفظ نظام توحیدی موجود دست به استعمار تودهها زده است و روحانیت را متهم به کشتار مردم میکردند. با پیروزی انقلاب این مخالفت شدید شد و از شعار “اسلام منهای روحانیت” حمایت میکردند.
*فرقان انقلاب اسلامی را زاییده توافق کنفراس گودالوپ میدانستند
گروه فرقان در اعلامیهای، انقلاب اسلامی را زاییده توافق در کنفرانس گودالوپ(که قبل از انقلاب توسط سران هفت کشور صنعتی در گودالوپ تشکیل شد) میدانست و سران انقلاب که در رأس کشور قرار خواهند گرفت(به جزء امام) را عوامل آنها ذکر میکردند.
بر این اساس گروه فرقان، کنارهگیری روحانیت از قدرت را ضروری میدانست هر چند در مورد جانشینی آن نظر خاصی ارائه نمیداد. به گفته گودرزی:«ما به این نتیجه رسیدهایم که در اسلام هیچ انضمام و انسجامی بین اسلام و روحانیت وجود ندارد و اصولا وجود روحانیت را مغایر با همه موازین توحیدی و مفاهیم قرآنی میدانیم».
*گروهک فرقان رفراندوم را مخالف اسلام محمدی می دانستند
در جریان همه پرسی جمهوری اسلامی، گروه فرقان از این اقدام در نشریه فرودین۵۸ خود به عنوان«رفراندوم، توطئه استعمار» یاد کردند و اصولا رفراندوم را حتی در شکل دموکراتیک آن مخالف اسلام محمد(ص) و تشیع علی ذکر کردند. این گروه ضمن نفی تقلید در امور شرعی، معتقد بودند با مراجعه به قرآن و سنت میتوان احکام را استنباط کرد.
*استاد مطهری تفاسیر گروه فرقان را ماتریالیسم منافق یاد کرد
با تفاسیری که این گروه از آموزههای قرآن میکردند. بخشی از روشنفکران مسلمان، روحانیون و گروههای سیاسی را تحت تأثیر قرار داده بودند. در این میان بیش از همه مطهری از این تفاسیر بر آشفت و در مقدمه کتاب علل گرایش به مادیگری، تحت عنوان ماتریالیسم در ایران سخت به آراء تفسیری و تعابیری که آنان در ترجمه آیات و مفاهیم قرآن آوردند حمله کرد و از آنان تحت عنوان ماتریالیسم منافق یاد کرد.که همین یکی از دلایل ترور وی توسط گروه فرقان شد.
ترورهای گروه فرقان
نخستین عاملی که گروه فرقان را به رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی کشاند، به گفته خود آنها قربانی شدن ارزشهای راستین تشیع سرخ علوی بود. همچنین تلاش برای آزادساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم، عامل دیگر این مبارزه قهرآمیز بود که شروع به ترور افراد کرد که عبارت بودند از:
۱- در ۳/۲/۵۸، سرلشکر محمدولی قرنی، نخستین رئیس ستادکل ارتش ترور شد که در اطلاعیه فرقان، ایشان متهم به سرکوب خلق کرد شده بود.
۲- در ۱۱/۲/۵۸، استادمرتضی مطهری از رهبران فکری و سیاسی انقلاب و رئیس شورای انقلاب هنگامی که از جلسه شورای انقلاب برمیگشت هدف گلوله قرار گرفت و شهید شد.در اطلاعیه گروه فرقان آمده است: «فکر به قدرت رسیدن دیکتاتوری آخوندیسم و آمادهسازی تشکیلاتی آن، مدتها قبل، حتی قبل از خرداد۴۲، از طرف او طرح شده است.»
۳- در ۴/۳/۵۸، حجت الاسلام و الملسمین هاشمی رفسنجانی در خانه خود مورد حمله قرار گرفت که جان سالم به در برد. در اطلاعیه فرقان، هاشمی رفسنجانی متهم به طراحی سیاستهای دیکتاتوری در قبال جنبش توحیدی خلق مستضعف ایران شده و محکوم به اعدام انقلابی شده بود.
۴ – در ۱۷/۴/۵۸، تقی حاج طرخانی بنیانگذار مسجد قبا. ۵ – در ۲۵/۴/۵۸، آیت الله سیدرضی شیرازی، رئیس کمیته منطقه ۳ ترور شد که سالم ماند. ۶ – در ۳۰/۴/۵۸، بهبهانی. ۷- در ۴/۶/۵۸، حاج مهدی عراقی رئیس مالی موسسه کیهان و پسرش حسام. ۸- در ۱۲/۸/۵۸، آیت الله قاضی طباطبائی، نمایندهی امام و از روحانیون مبارز تبریز. ۹ – در ۲۷/۹/۵۸، دکترمفتح عضو شورای انقلاب و رئیس دانشگاه الهیات و معارف اسلامی. ۱۰ – در ۱۶/۹/۵۸، نیز بمبی که از راه دور هدایت میشد در زیر پل مسیر آیت الله موسوی اردبیلی که در سمت دادستان کل کشور بود منفجر شد که صدمه جدی به ایشان وارد نشد.
سرانجام گروه فرقان
در اوایل آبان ماه ۵۸ مخفیگاه بزرگ فرقان در کرج شناسایی شد و مقادیر زیادی سلاح و مواد منفجره و اعلامیه از آنان ضبط شد و چندتن از اعضای آن دستگیر شدند. در این عملیات لیست مفصلی از کسانی که فرقانیها قصد ترور آنان را داشتند به دست آمد.[۲۶] اما با ادامه پیدا کردن ترورها، نشان از فعالیت گروه فرقان میداد که بالاخره بانفوذ برخی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در این گروه، در ۲۲ دی ۵۸ بالاخره محل رهبر گروه و جمعی دیگر از اعضای آن شناسایی شد و طی هشت ساعت درگیری مسلحانه همه آنها دستگیر شدند.[۲۷] و در ۳خرداد۵۹ تیرباران شدند.
بقایای فرقانیها تا اوایل سال۶۰ همچنان به انتشار برخی از جزوات میپرداختند و حتی از ترورهای مجاهدین خلق (مانند ترور آیت الله خامنهای) نیز به نوعی سوء استفاده کرده، آنها را با اندیشه خود پیوند میدادند.
در سالهای اخیر نیز گه گاه اطلاعیهای از گروه فرقان در برخی از سایتهای خبری خارج از کشور دیده میشود که نمونه آن اطلاعیه آنان به مناسبت حمله امریکا به عراق در فروردین ۱۳۸۱ است که با عنوان «امپریالیستها در خاورمیانه چه میخواهند» انتشار یافته و نام گروه فرقان در ابتدا و انتهای آن دیده میشود. همچنین در آستانه انتخابات نهمین دورهی ریاست جمهوری ایران در۲۷/۳/۱۳۸۴ بار دیگر چند انفجار صورت گرفت که از طرف وزیر کشور به گروه خوارج فرقان منسوب گردید.
چند روز قبل، تصویر عجیبی در فضای مجازی دست به دست شد که بیشتر ایرانی ها را حیرت زده کرد.
تصویر مجسمه ای ازابوعلی سینا، حکیم و فیلسوف بزرگ ایرانی در یکی از بیمارستان های زیرمجموعه دانشگاهی در ترکیه که به عنوانِ یک حکیم ترک زبان معرفی شده بود! این تصویر که بوعلی سینا را حکیم، دانشمند، فیلسوف و شاعر ترکیه ای معرفی می کرد، در حالی در شبکه های مجازی دست به دست می شود که بررسی ها نشان می دهد از وقوع چنین رخدادی در شهر آنکارا و کشور ترکیه، سال ها می گذرد و حالا به مدد فضای مجازی است که مردم و مسئولان ایران در جریان آن قرار گرفته اند.
هرچند حدود پنج سال قبل هم، شبکه «تی آر تی» ترکیه در برنامه ای تحت عنوان «شخصیت های ماندگار ترک در تاریخ» ابوریحان بیرونی، فارابی و ابن سینا را زاده آن کشور و از مشاهیر ترکیه معرفی کرد. جالب این که علاوه بر ترکیه، کشور ازبکستان هم ابن سینا را ازبک می خواند و چندی قبل، شبکه انگلیسی بی بی سی نیز در یکی از برنامه هایش، از عنوان «دانشمند عرب» برای ابن سینا استفاده کرد.
این ها همه در حالی است که مرور زندگی نامه این دانشمند بزرگ ایرانی، ثابت می کند او به گواه تاریخ، هیچ ارتباطی به این کشورها ندارد. حکیمابوعلی سینا در سال ۹۸۰ میلادی در بخارا متولد شد و پدرش از صاحب منصبان حکومت سامانیان بود که البته اصالتی بخارایی نداشت و زاده شهر بلخ بود.
هر دو شهر بخارا و بلخ در آن تاریخ، جزو قلمرو جغرافیایی ایران و در هر دو، زبان فارسی فراگیر بود و به همین دلیل نمی توان ایرانی و فارسی زبان بودن ابن سینا را انکار کرد. اگرچه او بیش از ۴۵۰ کتاب نوشته که بیشتر آن ها به زبان عربی است، اما بیش از ۳۰ کتاب هم به زبان فارسی دارد و دلیل نوشتن بیشتر کتاب هایش به زبان عربی، حاکم بودن این زبان در قلمروهای اسلامیِ آن زمان بوده است. اکنون و با همه اسناد تاریخی روشنی که نشان می دهد این دانشمند بزرگ، ایرانی تبار و فارسی زبان بوده، اقدام ترک ها در نصب چنین مجسمه ای بسیار عجیب است و ماجرا وقتی مهم تر می شود که بدانیم ترکیه، یکی از مدعیان جدی مالکیتِابوعلی سینابه عنوان یکی از میراث های معنوی و ناملموس این کشور و پیگیر ثبت این چهره به نامِ ترکیه، در فهرست جهانیِ یونسکو است.
ثبت میراث ملموس و ناملموس
سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد را به طور خلاصه «یونسکو» می نامند. یونسکو در سال ۱۹۴۵ میلادی تاسیس شد و یکی از موسسات وابسته به سازمان ملل است. این سازمان با هدف کمک به صلح و امنیت جهان تشکیل شده است. آن هم به شکلِ یک همکاری بین المللی در زمینه های آموزشی، فرهنگی و تربیتی. مفاهیمی که بر اساس منشور حقوق بشر قرار است باعث افزایش احترام به عدالت و قانون مداری شود.۱۹۵ کشور جهان از جمله ایران، عضو یونسکو هستند و مقر اصلی این سازمان در پاریس، واقع در کشور فرانسه است.
بخش میراث جهانی یونسکو، هرسال مجموعه ای از مکان های تاریخی و طبیعی یا مفاهیم معنوی را توسط کمیته ای، برمی گزیند و در فهرست میراث جهانی قرار می دهد. برخی آثار، جزو «میراث ملموس» هستند؛ مثل آثار و اماکن تاریخی یا طبیعی و برخی هم جزو «میراث ناملموس یا معنوی» مثل رسم و رسوم، هنر، آداب خاص و متفاوت و حتی چهره های تاثیرگذار تاریخی. با ثبت یک اثر در فهرست میراث جهانی یونسکو، توجه و حمایت های جهانی به سوی اثرِ ثبت شده معطوف می شود.
آثاری که در این فهرست قرار می گیرند، بر اساس کنوانسیون حفاظت از میراث جهانی، متعلق به تمام انسان های زمین، فارغ از نژاد، مذهب و ملیت خاص محسوب می شوند و دولت ها موظف به حفظ و نگهداری این آثار هستند. بر پایه این کنوانسیون، کشورهای عضو یونسکو می توانند آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی کشور خود یا مفاهیم و چهره های معنوی سرزمین شان را نامزد ثبت به عنوان میراث جهانی کنند. حفاظت از این آثار پس از ثبت در عین باقی ماندن در حیطه حاکمیت کشور مربوط، به عهده تمام کشورهای عضو خواهد بود.
این هویت ماست
بد نیست بدانید ادعای ترکیه درباره ابوعلی سینا، اتفاق استثنایی و تازه ای نیست و در یک دهه اخیر، دعواهای زیادی بر سر مالکیت برخی میراث معنوی و چهره های تاریخی، میان ایران و کشورهای دیگر درگرفته است؛ به طور ویژه از وقتی سازمان جهانی یونسکو تصمیم گرفت میراث معنوی را هم در فهرست جهانی خود قرار دهد، یعنی سال ۲۰۰۶ میلادی. و برخی از این دعواها تا جایی پیش رفت که تعدادی از این آثار و شخصیت ها، به عنوان میراث مشترک به ثبت رسید و حتی برخی کشورها توانستند آن ها را به نام خود ثبت کنند.
در ادامه، ضمن مرور فهرست وار برخی از مهم ترینِ این آثار و چهره ها، بد نیست به مسئولانِ میراث فرهنگی کشورمان یادآور شویم تک تکِ این میراث، بخش های مهمی از پازل تاریخ و ملیت ما هستند که هویت مان را شکل داده اند. ای کاش در حفظ و حراست و ثبت و نگهداری شان، دلسوزتر و پرتلاش تر باشیم.
در پی جنایت اندوهبار در یکی از مدارس غرب تهران، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی به ریاست قوه قضاییه دستور دادند پس از محاکمه، در اسرع وقت حدود الهی در رابطه با متهمان اجرا شود.
متن دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آیت الله آملی ریاست محترم قوه قضاییه
با سلام
خبر جنایت در یکی از مدارس غرب تهران موجب اندوه و تأسف شد. مقتضی است پس از محاکمه سریعاً حدود الهی را در رابطه با محکومین اجرا نمایید.
سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بود که توسط چند تن از اعضای گروه تروریستی داعش انجام شد که نمونه آن در سایر نقاط دنیا هم وجود دارد.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با بیان اینکه ما کشوری بودیم که با وجود حضور طولانی مدت گروههای تروریستی در عراق و سوریه هیچ اتفاق خاصی در کشورمان رخ نداد ،ادامه داد: حادثه تهران فقط نشان دهنده آمادگی نیروهای مسلح و از خودگذشتگی پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی بود که نگذاشتند اعضای آن گروه تروریستی حادثهای بزرگ را بیافرینند.
وی تصریح کرد: همه ما باید به یاد داشته باشیم که اگر جوانان ما به سوریه و عراق نمیرفتند معلوم نبود امروز چه اتفاقی در ایران رخ میداد؛ استکبار جهانی داعش را برای ایران درست کرد و به این موضوع اذعان هم کردهاند اما به لطف خدا و پیشدستی جوانان کشورمان دشمن خفه شد.
کارگر افزود: دشمنان به دنبال این موضوع بودند که با ایران هم مرز شوند اما به لطف خدا موضوع به گونهای دیگر رقم خورد و امروز این نیروهای مقاومت هستند که در مرزهای اسرائیل حضور دارند.
رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در پایان خاطرنشان کرد: این حضور و هم مرزی نشان از آمادگی کشورهای عضو مقاومت به خصوص ایران دارد و خوشبختانه با یاری خداوند و همت جوانان امروز جمهوری اسلامی ایران یکی از امنترین کشورهای جهان است.
«سحر مهرابی» نماینده مدیران مسوول در شورای مرکزی ناظر بر نشریات دانشگاهی وزارت علوم در دیدار رمضانی جمعی از دانشجویان با رهبری گفت: ایران، این روزها شرایط حساسی را تجربه می کند. راهکار خروج از بحران، در یک کلام تعمیق دموکراسی است.
وی با طرح انتقاداتی که در جلسات مشابه سالهای گذشته با روحیهی دانشجویی از سوی دانشجویانی باگرایشات سیاسیمتفاوت مطرح میشود، اما تاکید کرد: «و ما به تصمیم بزرگ شما در این خصوص امید داریم. به خوبی میدانیم که به براندازان پوشالی و خارج نشینان منفعت طلب و تروریستها و زادگان سلطنت و ایادی وطنی استکبار جهانی امیدی نیست. در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر.»
ما به عنوان نمایندهی دیدهبانان جامعهی علمی کشور نگرانیم. دانشجو چشم بیدار جامعه است. مواجهه انتقادی با مسایل، برآمده از ماهیت دانشگاه است و نقد قدرت وظیفه آن.
ایران امروز درگیر بحرانهای متعددی است؛ تشدید نابرابری سیستماتیک میان طبقات جامعه، کاهش میزان اعتماد عمومی، فروپاشی ارزشهای اخلاقی، شیوع آسیبهای اجتماعی، بحرانهای محیط زیستی، افزایش حاشیه نشینی و طرد اقلیتها و وضعیت وخیم اشتغال، تأثیر مخربی بر همبستگی اجتماعی گذاشته است.
از آن طرف بیرون از مرزهای کشورمان، اصحاب تحجر و ایادی نظام سلطه در پیوندی نامشروع و زیر نقاب دروغین حقوق بشر، دست به کشتار دسته جمعی مردم مظلوم منطقه زدهاند. آنها با اختلافافکنی در خاورمیانه به دنبال تأمین منافع جاه طلبانه خودند و همچنین به سیاست تقویت آشکار و پنهان بنیادگرایی دینی در منطقه دامن می زنند. و ایران به عنوان کشوری که از چهار دهه پیش پرچم استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را در جهان بلند کرده، در معرض تهدیدهای این محور شرارت قرار گرفته است.
در داخل کشور نیز، عواملی موجب ایجاد بحران شده است. تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی- امنیتی، مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت، تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیتهای سلیقهای و دخالتهای فراقانونی قوه قضاییه در وظایف دیگر قوا، ناخواسته نتیجه ای جز تضعیف روزافزون حق حاکمیت ملت نداشته است.
تحدید حقوق و آزادیهای شهروندی برای تشکیل انجمن های سیاسی و سندیکاهای صنفی و سمنها، نقض حق برگزاری اجتماعات، تعرض مکرر به حق آزادی بیان، محدودسازی روزافزون حق دسترسی آزاد به اطلاعات با اعمال فیلترینگ غیرقانونی و برخورد با مطبوعات، همه و همه فضایی را به وجود آورده که اعتراض مدنی و قانونی به عنوان انتخابی ساده و ممکن، از دسترس شهروندان خارج شده است.
گزینشهای سلیقهای برای تحصیل و اشتغال، برخوردهای خلاف موازین شرعی با زنان به بهانهی ارشاد آنها، نقض حق دادرسی عادلانه در خلال رسیدگی در دادگاه های ویژه و یا نقض مکرر حقوق متهمان مانند حق دفاع و یا دسترسی به وکیل خصوصا در پرونده های سیاسی و محدودیت خودسرانه آزادی اشخاص مانند هشت سال حصر غیرقانونی، تنها نمونه هایی از تعرض به حقوق اولیه انسانی است که صیانت از آن، وظیفه بدیهی هر حاکمیتی و به ویژه حاکمیت دینی است.
اما نگرانی از نبود عدالت تنها در وجوه سیاسی-فرهنگی مذکور خلاصه نمیشود؛ وضعیت امروز کشور در زمینه عدالت اقتصادی و اجتماعی به مراتب نگران کنندهتر است؛ افزایش فقر و فلاکت، فساد ساختاری، تبعیض ناروا و کاهش عامدانه سهم دولت از هزینههای بهداشت، درمان و تامین اجتماعی، نفس مردم را تنگ کرده است. اصرار بر شنیده نشدن صدای اقشار فراموش شده و فرودست و یا نگاهی که از هرگونه انتقاد و اعتراض کارگران، معلمان و… متوهمانه پرونده امنیتی می سازد، هرچند ممکن است موقتا موجب پاک کردن صورت مسأله شود، اما اصل مسأله کماکان باقی است.
از مهم ترین دلایل به وجود آمدن این وضعیت، سه دهه اجماع بر خصوصی سازی افسار گسیخته به بهانه اجرای سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی بوده که در کنار نبود ساز و کارهای حمایتی و رفاهی و بازتولید فساد سیستماتیک، نتیجهای جز تعمیق شکاف طبقاتی نداشته است. ساختارهای معیوب و فسادزا در نبود قوای نظارتی سالم و مستقل و جامعه مدنی قدرتمند و پرسشگر، کارآمدی نظام را نشانه رفته است. تجمیع گسترده سرمایه در دست نیروهای برخوردار از رانت و قدرت، طبقه جدیدی را به وجود آورده. گویی که جای سرداران دیروز در میدان های جنگ را، برج سازان و زمین خواران و مفسدان اقتصادی امروز تنگ کردهاند. حال سوال اینجاست که با وجود محوریت سیاستهای خصوصی سازی در اقتصاد نئولیبرال، چرا جناب عالی سه دهه از اجرای این سیاستها حمایت کردهاید؟
عدم امکان عملی تحقیق و تفحص از برخی نهادهای تحت امر جناب عالی مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی ایران، قوه قضاییه، صدا و سیما، بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، در کنار ضعف روحیه پاسخ گویی در مسوولان به خودی خود مشکل آفرین است.
گویی در دعوای میان مسوولان کشور، هنوز مخاطب بایدها مشخص نیست. مسوولان از هر جناح در برابر انتقادات در نقش اپوزسیون ظاهر شده و با فرافکنی از زیر بار پاسخگویی، شانه خالی میکنند و این امر، نتیجهای جز تشدید شکاف میان مسوولان و مردم ندارد. لذا این سوال جدی مطرح است که رییس دولتی که مسوولیت نهادهای اجرایی را بر عهده دارد، و یا رییس قوه قضاییهای که اختیارات نظارتی و قضایی دارد و یا جنابعالی که برخی، اختیارات مندرج در اصل ۱۱۰ قانون اساسی را کف اختیاراتتان میدانند، در برابر پرسش ها، انتقادات و اعتراضات مردم چه پاسخی دارید؟
اما دانشگاه
نگرانیم رهبر انقلاب! نگران نفس تنگههای طولانی مدت دانشگاه، حال دانشگاه خوب نیست. از برخوردهای امنیتی و انضباطی با دانشگاه خبر دارید. از بازداشت دانشجویان و صدور احکام حبس بلندمدت برای برخی ازآنها خبر دارید. از نظارت پیش از انتشار و توقیف نشریات دانشجویی خبر دارید. از اینکه تنها چند مجموعه دانشجویی غالبا هم فکر و هم نظر امکان تشکل یابی داشتهاند و مابقی نهادهای دانشجویی از شوراهای صنفی و کانون های فرهنگی گرفته تا بسیاری از تشکلهای دانشجویی، هنوز اتحادیه ندارند خبر دارید. از سخت گیریها و تنگ نظریها خبر دارید. که اگر خبر نداشتید مکرر در مکرر از لزوم برخورد سهل گیرانه با دانشجویان نمیگفتید. اما متاسفانه مسوولان همچنان توصیههای شما را شنیده، اما عمل نمیکنند. در چنین فضایی آزاد اندیشی تنها بخشنامهای است که سالهاست توسط مسوولان ابلاغ شده. اما اصل نظر جناب عالی، در حد یک ایده باقی مانده است.
حذف و طرد، نه تنها به فضای سیاسی اجتماعی دانشگاه محدود نمیشود، بلکه ازطریق سیاست گذاری اقتصادی دانشگاه نیز صورت میپذیرد. اعمال سیاستهای تجاری سازی آموزش و خدمات رفاهی و یا سادهتر بگویم ایدهی «دانشگاه خودش باید پولش را در بیاورد»، منجر به محرومیت طبقات فرودست از حق آموزش عالی رایگان شده است.
اما چه باید کرد؟ در برابر این همه مشکلات کشور، چه باید کرد؟
نمیتوان برای هر مشکل، نهادی فرمایشی ساخت و راهی جدا برای حلش پی گرفت. دیگر نه کلید که باید به دنبال شاه کلید بود. شاه کلیدی که از عصر پیشامشروطه تا به امروز، تنها، از آن سخن رفته است؛ قانون.
باید به قانون بازگردیم، به قانون اساسی. آن هم نه فقط چند اصل آن. راهکار، احیای قانون اساسی –قانون اساسی با تمامی اصول آن- است.
راهکار پذیرش حق مردم بر تعیین سرنوشت خود و امکان مشارکت سازمان یافته در حیات سیاسی-اجتماعی-اقتصادی شان است.
راهکار تقسیم قدرت و تفکیک قوا و امکان تغییر پذیری در قدرت با تمامی لوازم آن است.
رهبر انقلاب! راهکار سپردن مدیریت کشور به نمایندگان مردم است. قانونگذاری وظیفه ذاتی و انحصاری مجلس است.
راهکار وجود نهادهای نظارتی مستقل و قدرتمند و خصوصا قوه قضاییه سالم، بی طرف و سفارش ناپذیر است.
راهکار به رسمیت شناختن نظارت مردم، نهادهای مدنی و رسانهها بر عملکرد مسوولان و قدرت است.
راهکار شفافیت است. اگر به حضور مردم در نظام باور داریم، باید حق دانستن را به رسمت بشناسیم، در این صورت است که مردم به مشارکت و اثرگذاری خود در حاکمیت باور پیدا می کنند.
راهکار برابری تمام شهروندان در برابر قانون است؛ باید بپذیریم که هیچ مقامی، هیچ شخصی بالاتر از قانون نیست.
راهکار بسط فرهنگ گفتگو و مدارا، نه فقط در روابط میان شهروندان که در رابطه میان حاکمیت و ملت است.
باید بپیذیریم مردم آزادند بیاندیشند، آزادی اندیشه بدون آزادی بیان آن بی معناست.
راهکار آن است که ضمن پذیرش حکومت اکثریت، وجود اقلیتها را با تمامی حقوق آن اعم از فرصت حفظ هویت فرهنگی، رسوم اجتماعی و فعالیتهای دینی به رسمیت بشناسیم.
رهبر انقلاب
زنان به عنوان نیمی از جامعه در موقعیتی برابر با مردان قرار ندارند؛ راهکار ایجاد فرصتهای برابر از جمله تعیین شرایط و معیارهای یکسان برای تحصیل، استخدام و اشتغال زنان به ویژه در مناصب دولتی و فراهم کردن امکان مشارکت در قدرت و ایجاد فضایی امن و برابر، برای حضور و فعالیت اجتماعی زنان است.
آقای خامنه ای!
ایران، این روزها شرایط حساسی را تجربه میکند. تصمیمات بزرگ را افراد بزرگ میگیرند. در یک کلام از نظر ما، راهکار تعمیق دموکراسی است؛ دموکراسی مبتنی بر مردم؛ همهی مردم، همه اقلیتها، همه قومیتها، کارگران، معلمان، دانشجویان، اقشار فراموش شده، کولبران، تهیدستان، حاشیه نشینها.
و ما به تصمیم بزرگ شما در این خصوص امید داریم. به خوبی میدانیم که به براندازان پوشالی و خارج نشینان منفعت طلب و تروریستها و زادگان سلطنت و ایادی وطنی استکبار جهانی امیدی نیست.
در یک کلام راهکار در جمهوری اسلامی است؛ نه یک کلام بیشتر، نه یک کلام کمتر.